هر تعریفی بهترینش آنست که خدا بیان کرده باشد و بعد از آن محمد و آل محمد صلی الله علیه و آله که به نوعی خود کلام حکیم و علیم است.آیه ??? بقره به نقل از قرآن حکیم صفحه ?? محقق گرانسنگ محمد فقیهی رضایی که بیشتر مطالب وبلاگ اینجانب از این مفسر می باشد.
بهترین توشه : بعضی مفسران گفته اند که این آیه اشاره به گروهی دارد که وقتی برای زیارت خانه خدا حرکت می کردند هیچ گونه توشه ای با خود بر نمی داشتند و حتی اگر توشه ای با خود داشتند هنگام احرام آنرا دور می ریختند و می گفتند ما به زیارت خانه خدا می روییم چگونه ممکن است به ماغذا ندهد ؟ گاه نیز به همین جهت خود را به زحمت می انداختند یا محتاج گدایی از این و آن می شدند.قرآن این تفکر غلط را نفی و می گوید که برای خود زاد و توشه تهیه کنید در عین حال به موضوع مهمتر و هدف دورتری اشاره دارد و آنهم آخرت است که با توشه ای به نام تقوی قابل دسترس است. تقوی از ماده " وقایه " به معنای نگهداری چیزی در برابر اموری که به آن ضرر و زیان می رساند .به عبارتی تقوی یک نیروی کنترل درونی است که انسان را در پرتگاه گناه حفظ کندو از تند روییهای خطر ناک باز دارد . امیر کلام می فرماید :" ای بندگان خدا ؛بدانید که پرهیزگاری جایگاهی محکم و شکست ناپذیر است " و در روایتی دیگر می فرماید " آگاه باشید همانا گناهان چون مرکبهایی بد رفتارند که سواران خود را (گنهکاران) را عنان رها شده در آتش دوزخ می اندازند. آگاه باشید ! همانا تقوی همچون مرکبهای فرمانبرداری هستند که سواران خود را عنان بر دست وارد بهشت جاودان می کنند."
آیه ??? مردم را به دو دسته تقسیم می کند دنیاه خواه و حسنه خواه که گروه اول بنا به خواست خودشان از آخرت بهره ای ندارند. و گروه دوم بهره ای از دنیا و آخرت . برخی مفسران مراد از حسنه را رضاو خشنودی خداوند نگاشته اند که حدیثی از امام جعفر صادق علیه السلام موید آنست. می فرماید : مراد از حسنه ِخشنودی خدا ِبهشت در آخرت ِروزی فراوان و خوش خلقی در دنیاست.در حدیثی از رسول رحمت صلی الله علیه و آله و سلم نقل است که " کسی که خدا به او قلبی شاکرِزبانی مشغول به ذکر حقِ همسری با ایمان که او را در امور دنیا و آخرت یاری کند ِبخشیده باشد. نیکی در دنیا و آخرت را به داده و از عذاب آتش جهنم باز داشته است " بشارت درپی آیه بعد وصال به مقصود را نوید می دهد.
ص30 آیه 191 سوره بقره درباره فتنه گفته شده که این واژه در اصل به معنای قرار دادن طلا در آتش برای ظاهر شدن میزان خلوص و خالص شدن آن از نا خالصی هاست. این واژه با مشتقاتش 60 بار در قرآن ذکر شده است .به معانی گوناگونی بکار رفته است .سوره عنکبوت آیه 2 به معنای آزمایش و امتحان اعراف 27 فریب دادن ذاریات 13 بلا و عذاب مائده41گمراهی و در این آیه شرک و بت پرستی یا سد راه ایمان آوردگان .ایجاد مانع برای هدایت خلق و ارتداد مردم و برگشت از حکومت حقه نیز نوعی فتنه و بدترین آنهاست . برای جدا کردن سره از ناسره طلا باید در آتش قرار گیرد و آتش بدترین نوع عذاب و تنگناست بنابراین هر چیز که متضمن فشار و شدت باشد به فتنه تعبیر شده است و هر چیزی که فساد آن از قتل و کشتار بیشتر شود فتنه است. این آیه خاطر نشان می کند به خاطر ترس از خونریزی برای پیکار با بت پرستی نباید دچار سستی شد که بت پرستی و ارتجاع بدتر از قتل و خونریزی است.جنگ جمل و نهروان و صفین را نیز فتنه گویند چون در مقابل حکومت حق علم کردند. در ادامه این آیه از آنرو به حومه کعبه مسجد الحرام گفته اند که خداوند چیزهایی را در آن مکان حرام کرده است که در جاهای دیگر حلال است. ورود بدون احرام به مسجد الحرام جایز نیست و جنگ و خونریزی مگر برای دفاع در این ماهها حرام است.آیه 195در راه خدا انفاق کنید و خود را به دست خود به هلاکت نیندازیید .ارتباط بین عدم انفاق و هلاکت امروزه مشهود است انقلابها و شورشها مردمی و هلاکت مترفین مثال خوبی از این آیه است به طوریکه تئورسینهای امروز در موج چهارمشان توصیه می کنند برای اینکه ثروتمندان به خوبی و خوشی از امکاناتشان استفاده کنند و مزاحم نداشته باشند .نباید گرسنه در اطرافشان باشد. در جوامع انتخاباتی دلیل اصلی سقوط دولتها و رویگردانی مردم از آنها انباشت ثروت برای خود و محروم گذاشتن مردم ازاموال عمومی است. که صد البته درس نمی گیرند و باز رویه دولتهای قبلی را ادامه می دهند . در اینصورت ظلم ادامه دارد ولی ظالم تغییر می کند .اگر از انتخابات خسته شوند و نومید دیگر سیل ویرانگر خواهند شد . البته در تشکیلات کوچک هم ممکن است این بیماری ریشه تشکیلات را بخشکاند .هر نوع جامعه ای با عمل به این دستور الهی ادامه و نفی آن به سقوط منتهی می گردد. جناح باطل گاه از این اصل مهم استفاده کرده است و آنهم شایعات تبعیض زیرا طبع مردم با عدالت است و مخالف تبعیض و امتیاز دهی باندی پس دلسوزان نظام به هوش باشند.نه خود مسبب تبعیض و مال اندوزی و نه بگذارند رواج یابد.